اسلام و تشيع در آذربايجان شوروي
دين اسلام از همان قرن اول هجري به آسياي ميانه و بخش عمدهي سرزمينهايي که امروزه کشور شوروي را تشکيل ميدهند راه يافت. نواحي آذربايجان کنوني در دوران عثمان، به دست سلمان بن ربيعه فتح شد. از سلالههاي
دين اسلام از همان قرن اول هجري به آسياي ميانه و بخش عمدهي سرزمينهايي که امروزه کشور شوروي را تشکيل ميدهند راه يافت. نواحي آذربايجان کنوني در دوران عثمان، به دست سلمان بن ربيعه فتح شد. از سلالههاي شيعي مذهبي که در دورهي ضعف عباسيان بر اران يا آذربايجان کنوني حکومت کردهاند، سالاريان باطني مذهباند، اما فراگير شدن تشيع در اين نواحي تا حدود زيادي موکول به آغاز تبليغات صفويان بوده است. در قرن نهم هجري تبليغات شيخ صفيالدين اردبيلي در آذربايجان و اران باعث شد بسياري از غزان صحرانشين آذربايجان و اران که مذهب شيعه داشتند، رهبري روحاني و ارشاد شيوخ صفوي را قبول کنند. مذهب تشيع در دوران حکومت شاه اسماعيل اول (907-930ق) مؤسس دولت صفوي، که آذربايجان را تحت حکومت خود داشت و شاه طهماسب اول (930-984ق) در اين نواحي رسميت يافت. شيرواني که خود بلاد آذربايجان شوروي را در دورهي قاجار به ديده، شهرهاي گنجه، قبله، شيروان، شماخي، شکي، شابران، ساليان، بادکوبه و مغان را شيعه نشين ذکر کرده و حتي مينويسد که در بعضي از آنها پيروان فرقهي علي اللهي و قزلباشهاي طايفهي شاهسون بسيارند. امروزه حدود 70 درصد آذربايجانيها (تخميناً بالغ بر 3800000 نفر) شيعه و 30 درصد ديگرشان سني (حنفي و اندکي شافعي)اند. آذربايجانيها، و يا سابقاً آذريها، به عنوان ترک يا تاتار نيز شناخته ميشدهاند؛ امروزه در فهرست سرشماريهاي رسمي، آنان را فقط «ترک» قلمداد ميکنند: 85 درصد جمعيت آذربايجان را «ترکها» تشکيل ميدهند. ساير اقوام شيعهي آذربايجان شوروي و نواحي مجاور آن عبارتند از: 1) «تات» يا «تاتها» که در قفقاز شمالي، آذربايجان، داغستان و بعضي نواحي ديگر پراکندهاند و در ميان ايشان تاتهاي مسيحي، يهودي و مسلمان وجود دارد؛ گروهي از تاتهاي مسلمان شيعه و گروهي نيز سنياند. در سال 1979م/1358ش، 39/4 درصد از کل جمعيت تاتها در جمهوري آذربايجان زندگي ميکردهاند. 2) «اينقيلوي»ها که گرجي هستند و در اوائل قرن هفدهم، تحت سلطهي شاه عباس اول صفوي، به دين اسلام و مذهب تشيع درآمدهاند. پس از اتحاد گرجستان شرقي با روسيه در سال 1801 م/1216ق، بعضي از اينقيلويها به دين مسيحيت درآمدند، ولي اکثريت ايشان کماکان مسلمان و شيعه باقي ماندند. در سال 1871 م/1288ق، شمار ايشان به بيش از 10000 نفر ميرسيده که 7126 نفرشان مسلمان (شيعه) و بقيه ارتدکس مسيحي بودهاند. شمار افراد اين قوم در سال 1926 م/1305ش، به 5183 نفر تقليل يافته بوده است. يکي از علل اين انحطاط و کاستي، که ظاهراً طي سالهاي بعد نيز همچنان ادامه يافته، تحليل رفتن ايشان در اقوام آذربايجاني و گرجي بوده است. آن عده از اين گروه که امروزه در آذربايجان شوروي و يا نواحي مجاور آن زندگي ميکنند تماماً مسلمان و شيعهاند. نام گرجي «اينقيلوي» از نام ترکي «ينگيلو» [به معناي «جديد المذهب»] اشتقاق يافته است. 3) «ايراني»ها يا «فارسي»ها يا «فارس»ها که گروه کوچکي از شيعيان ساکن ماوراء قفقاز و آذربايجاناند و با جوامع ايرانيهاي آسياي ميانه که اکثراً سنياند، پيوند و ارتباط مستقيمي ندارند. حضور اينان در اين نواحي، ريشه در سوابق تجارت و مجاورت با ايران و نيز سلطهي خاندان صفوي بر اين نواحي دارد. در سال 1926 م/1305ش، عدهي ايرانيها بالغ بر 20000 نفر بوده که حدود نيمي از ايشان در آذربايجان زندگي ميکردهاند. اينان شيعهي اثنيعشرياند. 4) «شاهسون»ها که گروهي از قبايل ترک ماوراء قفقاز به حساب ميآيند. تا سال 1884 م/1301ق، بدون هيچ مشکلي ميتوانستهاند از سرزمينهاي خود در روسيه به نواحي شمالي ايران و يا بالعکس، بکوچند. اگرچه پس از اين تاريخ مرزهاي دو کشور بسته شده، ولي بعيد نيست که تا ديرزماني پس از آن نيز اين جريان کوچ ادامه يافته باشد. بنا بر منابع روسي امروزه هنوز گروهي از شاهسونها در جنوب آذربايجان شوروي زندگي ميکنند. افراد اين گروه در کشور شوروي هنوز بطور مشخص سرشماري نشدهاند؛ البته از آنجا که اين گروه، در گروههاي آذربايجاني مستحيل گرديدهاند، شايد شمار دقيق و قطعي ايشان هيچگاه قابل احصا نباشد؛ با همهي اين احوال عدهي افراد اين گروه امروزه تخميناً به حدود چند هزار نفر ميرسد. 5) «طالش»ها که از زمرهي اقوام داخلي و بومي گوشهي جنوب شرقي جمهوري کنوني آذربايجان شوروي و منطقهي مجاور آن در استان آذربايجان ايران به حساب ميآيند، آميزهاي از اقوام و عناصر قفقازي و ايرانياند. سرزمينهاي محل زندگي اينان در قرن شانزدهم ميلادي/ دهم هجري تحت سلطهي خاندان صفويه بود؛ ديرزماني ايران، عثماني و روسيه، هر يک به نوعي بر آذربايجان و مآلاً بر سرزمينهاي طالش دعوي حاکميت و مالکيت داشتند؛ پس از مرگ نادرشاه در سال 1160ق، تعدادي اميرنشين يا خانات کمابيش مستقل، منجمله خانات طالش، در اين منطقه تأسيس شد؛ تا سال 1805م/1220ق تعدادي از اين خانات تحت حمايت روسيه درآمده بودند؛ سرانجام پس از جنگ 1805-1813 م/1220-1228ق، ايران و روسيه، تعداد بيشتري از خانات مزبور و منجمله خانات طالش، تحت سلطه و تصرف روسيه درآمدند. معاهدهي گلستان (13 اکتبر 1813 م/9 شوال 1228ق) سلطهي روسها را بر اين خانات تثبيت کرد و از طريق عقد معاهدهي ترکمنچاي (فوريهي 1828 م/5 شعبان 1243ق) براي هميشه تحت مالکيت و حاکميت دولت روسيه قرار گرفت. شمار طالشها بنا بر سرشماري 1926 م/1305ش، 77323 نفر بوده است. 6) گروهي از «کرد»ها نيز که در ماوراء قفقاز و آذربايجان زندگي ميکنند، علي اللهي و اهل حقاند. کردهاي ساکن اتحاد شوروي که عمدتاً در آذربايجان و گرجستان و ترکمنستان زندگي ميکنند، برخلاف اکثر کردها، شيعهاند. ظاهراً امروزه کردهاي شيعه، آذربايجان را ترک کرده و يا از آن کوچانده شدهاند، ولي احياناً هنوز در ارمنستان زندگي ميکنند. در اواخر دههي 1970 م/1350ش، حدود 10 درصد از کل جمعيت کردها در شوروي زندگي ميکردهاند. 7) بالاخره گروهي از لزگيها که شيعه هستند اما اثني عشري نيستند. طريقههاي صوفيانه که امروزه در آذربايجان شوروي دايراند تقريباً تماماً از آن اهل تسنناند. بسيار بعيد است که بتوان در آذربايجان شوروي مسلمان شيعي را يافت که اهل تصوف باشد؛ با اين حال، هيچ مانعي براي الحاق شيعيان به طريقههاي صوفيانهي سني وجود ندارد. امروزه از قدرت و نفوذ طريقهي نقشبنديه که در گذشته پر پيروترين طريقهي صوفيانه در آذربايجان بوده، هيچگونه اطلاعي در دست نيست. امور مسلمانان شوروي کلاً توسط چهار ادارهي منطقهاي يا «مؤسسهي روحاني» اداره ميشود. مرکز «مؤسسهي روحاني مسلمانان ماوراء قفقاز» در شهر باکو، کرسي جمهوري آذربايجان، واقع است. امور مسلمانان شيعهي شوروي منحصراً توسط اين مؤسسهي اداره و تنظيم ميشود. رياست اين مؤسسهي که همواره در اختيار يک نفر شيعه بوده، از سال 1980 م/1359ش با «شيخ الاسلام» الله شکور پاشايف (يا پاشازاده) است که در هنگام انتصاب به اين مقام 31 سال سن داشته است. وي، بعد از انتصاب به رياست اين اداره، به ايران سفر کرده و بارگاه ثامن الائمه (عليه السلام) را زيارت نموده است؛ «شيخ الاسلام» پاشايف و صابر حسن اوف، رئيس اداره روابط بين المللي مسلمانان ماوراء قفقاز، نخستين مسلمانان شوروي هستند که بعد از تأسيس جمهوري اسلامي ايران، طي يک سفر ده روزه (در خلال جشنهاي نخستين سالگرد انقلاب اسلامي) از ايران ديدن کردهاند. پاشايف از نخستين فارغ التحصيلان مدرسهي [علوم ديني] تاشکند است. از آنجا که در حوزهي تحت پوشش اين مؤسسه گروهي مسلمان سني نيز زندگي ميکنند، براي نخستين بار يک «مفتي» سني نيز معاونت شيخ الاسلام مزبور را بر عهده دارد که در امور مربوط به اهل تسنن ماوراء قفقاز رأساً و مستقلاً فتوا ميدهد. القاب «شيخ الاسلام» براي رئيس شيعهي اين مؤسسه و «مفتي» براي معاون سني وي، حاکي از نفوذ صبغههاي اسلام ايراني و يا مصطلحات اسلامي ايراني، در اين نواحي است. زبان کار «مؤسسهي روحاني مسلمانان ماوراء قفقاز» آذربايجاني است. در سراسر آذربايجان شوروي تنها 16 مسجد داير است. در باکو شيعيان و سنيان مساجد جمعهي جداگانهاي دارند: مسجد جمعهي «تازه پير» که در عين حال بزرگترين مسجد اتحاد شوروي نيز هست، متعلق به شيعيان و مسجد جمعهي «اردربک» متعلق به سنيان است. بسياري از مساجد کوچکتر نيز به تناوب مورد استفادهي هر دو گروه سني و شيعي قرار ميگيرد. با همهي اين احوال، ظاهراً روابط شيعيان و اهل تسنن در آذربايجان شوروي و يا کلاً در اتحاد شوروي، همواره مسالمتآميز بوده است؛ تا آنجا که ميتوان شيعياني را يافت که در مساجد اهل سنت نماز ميخوانند و بالعکس. مساجد «پير سيد» و «مش [=مشهدي]تقي» برحسب نامشان، از جمله مساجد شيعي اين جمهورياند. از جمله مقامات و مقابر شيعه واقع در آذربايجان شوروي مقامي منسوب به ابراهيم بن امام محمدباقر (عليه السلام)، در نزديکي شهر کيروف ميباشد که بقعه و بارگاه آن در سدهي پانزدهم ميلادي/ نهم هجري بنا شده و امروزه زيارتگاه زائران شيعه است و هر ساله آئينهاي سوگواري و عزاداري دههي محرم در آن برگزار ميشود. بنابر کتيبهاي که بر ديوار اين امامزاده نصب شده است، ابراهيم بن امام محمدباقر (عليه السلام) در سال 120ق در اين سرزمين وفات يافته است. بنابر قولي، دختر امام رضا (عليه السلام) نيز در گوشهاي از اين سرزمين مدفون است. ابنيه و آثار تاريخي کهني در آذربايجان شوروي برجاي مانده است که قديميترينشان، مسجد محمد [منسوب به محمد حاکم] متعلق به سدهي پنجم هجري است. اين مسجد در قديميترين بخش شهر باکو، موسوم به «ايچي شهري» واقع شده و بر کتيبهي سنگياي که بر يکي از ديوارهاي آن نصب است، به زبان عربي نوشته شده که مضمون آن چنين است: «بسم الله الرحمن الرحيم، اين مسجد به فرمان محمدحاکم در سال 471 هجري ساخته شده». مجموعهي قصر شيروانشاه يا شيروانشاهان، شامل قصر شيروانشاهان يا خان شيروان، يک مسجد و چند مقبره، منجمله مقبرهي شيروانشاهان و مقبرهي سيد يحيي باکويي شيرواني (م807ق) صاحب مفتاح الاسرار علي وردالستار (طبع شده) در حاشيهي ارشاد المريدين في معرفة کلام العارفين شيخ عمربن جعفر الشبراوي، عالم و روحاني برجستهي سدههاي ميانه) نيز از ديگر آثار تاريخي کهن اين سرزمين است. امروزه حدود 5000 مسجد، بقعه، مدرسه، مناره و ساير ابنيه و آثار تاريخي اسلامي در آذربايجان شوروي تحت حفاظت دولت قرار دارد و گروهي براي ترميم و بازسازي آنها مشغول فعاليتاند. بسياري از شيعيان آذربايجان درگذشته به زيارت اماکن مقدسهي شيعي ايران ميآمدهاند؛ عدهي اينگونه زوار امروزه بسيار کاهش يافته است. مسئوليت تنظيم و اجراي برنامههاي زيارتي شيعيان آذربايجان شوروي از جمله حج، در اختيار ادارهي روابط بين المللي مؤسسهي روحاني مسلمانان ماوراء قفقاز است.
کتابنامه:
ابنيه و آثار تاريخي اسلام در اتحاد شوروي، مؤسسهي روحاني مسلمانان آسياي ميانه و کازاخستان تاشکند [1962] صفحات مختلف؛ بستان السياحة، 129، 139-321، 327، 418، تاريخ يعقوبي، 61/2، 437-438؛ ترجمهي فرق الشيعهي نوبختي، 71-72؛ تقويم البلدان، 443؛ سرزمينهاي خلافت شرقي، 19؛ شهر ياران گمنام، 264؛ شيعيان در اتحاد شوروي، عبدالله فتح الله اوغلي عاکف آقايف، ترجمهي ا.ا.ساروي؛ کاروند کسروي، 368-369؛ مختصر کتاب البلدان، 129-130؛ «مسلمانان شوروي، مرتضي اسعدي، در نشر دانش، سال پنجم، شمارهي دوم (بهمن و اسفند 1363) 57-59.
Atlas of world Population History; The Europa Yearbook, 1983: A world survey; Interntional Contacts of Soviet Muslims; Islamic people of the soviet Union; The Kurds and Kurdistan; Moscow,s Moscow,s Muslim Challenge: Soviet Central Asia; Muslims in the USSR
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.
کتابنامه:
ابنيه و آثار تاريخي اسلام در اتحاد شوروي، مؤسسهي روحاني مسلمانان آسياي ميانه و کازاخستان تاشکند [1962] صفحات مختلف؛ بستان السياحة، 129، 139-321، 327، 418، تاريخ يعقوبي، 61/2، 437-438؛ ترجمهي فرق الشيعهي نوبختي، 71-72؛ تقويم البلدان، 443؛ سرزمينهاي خلافت شرقي، 19؛ شهر ياران گمنام، 264؛ شيعيان در اتحاد شوروي، عبدالله فتح الله اوغلي عاکف آقايف، ترجمهي ا.ا.ساروي؛ کاروند کسروي، 368-369؛ مختصر کتاب البلدان، 129-130؛ «مسلمانان شوروي، مرتضي اسعدي، در نشر دانش، سال پنجم، شمارهي دوم (بهمن و اسفند 1363) 57-59.
Atlas of world Population History; The Europa Yearbook, 1983: A world survey; Interntional Contacts of Soviet Muslims; Islamic people of the soviet Union; The Kurds and Kurdistan; Moscow,s Moscow,s Muslim Challenge: Soviet Central Asia; Muslims in the USSR
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}